مصاحبه با همسر شهید
1- خواهر اول خودتان رامعرفی بفرمایید؟
بنام خدا من فاطمه شاهجویی همسر شهید محمد خاپوری هستم
2- چه خاطره ای از شهید بزرگوار دارید؟
خاطره زیادی دارم شهید بزرگوار دارای اخلاق و رفتارخوب و باهمه کس با مهربانی رفتار میکرد عبادت را همیشه بجا می آورد نماز را به وقت می خواندند وهمیشه در مراسمهای نیمه شعبان ماههای محرم این جور مراسمها زیاد فعالیت می کردند و درمحل جهادیه خودمان شبها پاسداری میداد ایشان از اول انقلاب در خط انقلاب وامام بودند
3- زمانی که رساله حضرت امام را به منزل آوردند به شما گفتند از کجا بدست آوردند؟
رساله را تازه ما ازدواج کرده بودیم دیدم آوردند پایین رساله خط خوردگی داشت گفتم اینجا چی نوشته گفت نوشته شده بود امام خمینی چون اگرکسی بفهمد می گیرند بخاطر این خط زده بود که کسی متوجه نشه از همان قبل از انقلاب ایشان رساله حضرت امام را داشتند.
4- ایمان و عقیده شهید درچه سطحی بود؟
ایشان عبادت زیاد میکرد نمازش را مرتب و به وقت می خواندند مثلاً سری سوم که رفتند جبهه ماه رمضان بود 26 روز روزه در آنجا روزه اش را خورده بود گفته بودند اینجا روزه تان باطل است ونمی توانید بگیرید آمده بود سمنان یکماه مانده بود که بره جبهه یک شب که از بیرون آمد به من گفت که از امشب مرا بلندکن که 26 روزه خودم را بگیرم که قضاء اش بر گردنم نباشد 26 روز روزه اش را مرتب گرفت و تمام شد و بعد از 4 روز اعزام شدند که برای بار چهارم بودکه به جبهه می رفت.
5- ایشان به شما نمی گفت به چه علت به جبهه می روم؟
علاقه عجیبی داشتند چون برای بار اول که رفتند و آمدند یک عده از مردم هستند که می نشینند می گویند چرا این جوانها میروند و شهید می شوند این حرفها میگفت ولی آدم چه خوب است که بره اونجا اون صحنه ها راببیند وخوب فکرکند میگوید که چه خوب است آدم بیاید اینجا و برنگردد.
6- شما راضی بودید که ایشان به جبهه بره؟
چون در خط امام و انقلاب بودند در راه خدا میرفتند من مخالفت نمی کردم
7- ایشان معمولا با چه کسانی در ارتباط بود و دوستانش چه کسانی بودند؟
دوستانش آدمهایی مذهبی بودند خوب بودند ایشان بیشتربا برادرش یا با داماد خودم که باجناق خودش باشد بیشتر رفت وآمد داشته و به جبهه می رفتند.
8- روحیه اش موقع رفتن به جبهه چگونه بود؟
خیلی شاد بود بی نهایت چون علاقه عجیبی که داشتند یعنی یک مقدار از کارهایش که کمتر میشد وقت فراغتش را می گذاشت برای جبهه می گفت چون یک خورده کارم کم است می روم جبهه چند ماهی می مانم خدمت می کنم بعد می آیم کارهایم را انجام میدهم وموقع رفتن چه سفارشی به شما میکرد؟سفارش می کرد در مورد تربیت فرزند وخانه
9- والدین همسرتان دارای چند فرزند بودند وشهید چندمین فرزندشان بود؟
دارای هشت فرزند وشهید دومین فرزند خانواده شان بود
10- ایشان درکارهای خانه به شما کمک می کردند؟
در کارهای خانه گاهی مواقع بله چون کارش مرتب بیرون بود آنقدر کارش زیاد بود که هر وقت به خانه می آمدند ساعت 9و10 شب بود و همچنین برای خدمت اسلام کار میکردند.
11- شما خبر شهادت ایشان را چگونه دریافت کردید و آنزمان چه احساسی داشتید؟
من یکروز صبح داشتیم صبحانه می خوردیم دیدم از تهران پسر خواهر شوهرم زنگ زد که از سمنان چه خبر من گفتم هیچ خبری نیست بعد گفت پدربزرگم محروم شده چون ایشان مریض بودند گفتم من دیشب خانشان بودم خوب بوده والان هم هیچ خبری نیست نمی دانم بعد گوشی را قطع کرد خیلی نکشید که برادرشوهرم زنگ زد گفتم عباس اقا چه خبر است خودش یک حالت پریشانی داشت گفت هیچی زن داداش خودت میدانی که پدرم چند سال است که مریض حالش بهم خورده بردیم بیمارستان محروم شده الان همه بیمارستان هستند زن داداش تو از خانه نرو بیرون باش همه می خواهند بیایند گفتم باشه ایشان که رفتند دلم طاقت نیاورد بلند شدم رفتم شیر خورشید دیدم هیچ خبری نیست بعد گفتم چکارکنم گفتم خوب است بروم خانه ما هرچه باشد می آیند خانه ما بعد آمدم خانه ، خانه برادرشوهرم بغل خانه ما بود چند قدم پایین تر ازخانه ما بود دیدم صدای گریه است رفتم خانه شان دیدم مادرشوهرم وخواهرشوهرم پدرشوهرم اینها آمدند ومن داخل هال رسیدم دیدم جاری من دستم را کشید وگفت محمد آقا کوش من دیگه فهمیدم که ایشان شهید شده و پدرشوهرم محروم نشده برادرشوهرم آنطور گفته بود که من ناراحت نشوم اون موقع متوجه شدم که ایشان شهید شده چه عکس العملی از خود نشان دادید؟خوب ناراحت شدم درآن لحظه من فکرمیکردم که دارم خواب می بینم بعد دیدم یک چیز واقعی است وحقیقت دارد.
12- بعد از شهادت شوهر بزرگوارتان چه احساس مسئولیتی می کنید؟
وظیفه ما این است که بچه ها را خوب تربیت کنیم به خانه و زندگی خوب برسیم حق را رعایت کنیم مخصوصاً در تربیت فرزند وحجابهای خودمان را رعایت کنیم نماز بخوانیم عبادتهای خود را بجا بیاوریم.
13- شما بفرمایید چه انتظاری از مردم و مسئولین دارید یعنی چه پیامی دارید؟
انتظارم و پیامم که مردم حجاب خودشان را رعایت کنند و نمازخودشان را بخوانند ادامه دهنده راه شهدا باشند مسئولین هم اینطور ادامه دهنده راه شهدا باشند نگذارند خون شهدا پایمال بشه جان خودشان فداکردن ما هرکاری که کنیم در مقابل شهدا هیچ کاری نیست که انجام میدهیم چه در مورد تربیت فرزند چه در مورد خانه و زندگی خیلی ممنون که زحمت کشیدید.