ویسنده:  حجت علمداری*

 

در هر اجتماع، افراد عضو آن در تعامل با یکدیگر دارای دیدگاه ها و نظریات متفاوتی هستند و کمتر پیش می آید که افراد اجتماع یا گروهی یکدست و هم نظر باشند. این وضعیت در جوامع گوناگون از کوچکترین آن ها که خانواده باشد تا مجامع بین المللی و جهانی بر قرار است. این اختلافات در گروه های اجتماعی با مشترکات زیاد و عقیده های یکسان نیز اتفاق می افتد. در دسته ای از این جوامع اختلاف نظر در دیدگاه ها به رسمیت شناخته می شود و اعضا می پذیرند که در عین وجود اختلاف با هم تعامل داشته باشند و در دسته ای دیگر از جوامع هر گروه معتقد است که تمامی افراد بایستی رای و نظر او را بپذیرند. اگر چه دیدگاه دوم ممکن است در گروه های کوچک و با تعداد اعضای محدود قابل اجرا باشد اما صرف نظر از درست یا نادرست بودن این روش، به کارگیری آن در جوامع بزرگتر به دلیل وجود اختلاف نظرهای گسترده تر امکان پذیر نیست.

اگر بپذیریم که در جامعه ی ما وجود اختلاف نظر در آرا و عقاید اجتماعی، فرهنگی و سیاسی امری طبیعی است و آن را به رسمیت بشناسیم، پرداختن به اختلافات و طرح دیدگاه های مختلف را نیز باید پذیرفت. عدم بیان اختلافات، نپرداختن به دیدگاه های مختلف و توقع سکوت در موضوع مورد جدل توقع نابجایی است و این شیوه ی برخورد در واقع تنها حذف صورت مسئله است و آثار و تبعات وجود اختلاف بر جای خود باقی می ماند. این مسیر تنها موجب عدم شفافیت و افزایش ابهام ها در موارد اختلافی است. از همین نحوه ی نادرست مواجهه با موضوع است که سوء تفاهم ها و سوء برداشت ها آغاز می شود و خود اختلاف نظرهای جدیدی را ایجاد می کند. این سوتفاهم ها و ابهام ها در مواردی تا جایی پیش می رود که طرفین زبان مشترک برای گفتگو را از دست می دهند و دیگر حاضر نیستند در رابطه با موضوع با هم تبادل نظری داشته باشند. پس باید پذیرفت که به اختلاف ها پرداخته شود و از مواجهه با آن ها نهراسید. البته چگونگی پرداختن به آن امر بسیار مهم و ظریفی است و چه بسا پرداختن به اختلاف و واداشتن طرفین به مواجهه با یکدیگر به شیوه ی ناصحیح وضع را بدتر کند.

شیوه برخورد با آراء و نظرات مختلف در مجامع نخبگان می تواند به عنوان سرمشق و الگو برای مردم عامه مطرح باشد زیرا که مردم نحوه مواجهه با هم را از بزرگان خود می آموزند، چه شیوه نخبگان درست و یا نادرست باشد. متاسفانه در وقایع قبل، حین و بعد از انتخابات رهبران و نخبگان سیاسی روش صحیح برخورد با اختلافات را در پیش نگرفتند و تاثیر مستقیم آن بر روش برخورد مردم با یکدیگر را مشاهده کردیم. در این وضعیت، جا دارد قشر دیگر نخبگان جامعه در دانشگاه ها بخصوص دانشجویان الگوی صحیح مواجهه با اختلافات را ارائه کنند تا هم آموزش و الگویی برای مردم و هم برای نخبگان و رهبران سیاسی آنها باشد.

شیوه های بیان اختلاف نظر که هم اکنون در میان دانشجویان رواج دارد خود نیز نقاط ضعف و کاستی های متعددی دارد. به عنوان نمونه می توان به تجمع های دانشجویی اشاره کرد. در این اجتماعات که بیشتر به میدان جنگ می ماند هر گروه سعی می کند در زمان های مناسب تجمع خود را ترتیب بدهد. در مواقعی زمان برپایی تجمع لو می رود و گروه مقابل با استفاده از اصل غافلگیری و برپایی تجمع های هم زمان، اجازه ی دستیابی به اهداف تجمع را از حریف خود سلب می کند. به عقب راندن همدیگر با فشارهای فیزیکی و شعار دادن علیه شعار گروه مقابل از رفتارهایی است که در این نوع نمود از بیان اختلاف دو دیدگاه مشاهده می کنیم. در این نوع تقابل، هدف نهایی هر طیف اغلب نشان دادن غلبه ی جمعیتی خود بر دسته ی دیگر است تا نشان دهد چه دیدگاهی در دانشگاه خود حامی بیشتری دارد. رفتارهای مرسوم در این نوع نمود از بیان اختلاف دیدگاهها به خوبی نشان می دهند که تنها موضوعی که در تجمعات مطرح نمی شود همان منشاها و علل و عوامل اختلافات ایجاد شده است. نتیجه ی چنین تقابل هایی به دلیل اینکه هیچگاه موضوع اختلاف در آن بررسی نمی شود هیچگاه نزدیکی دو دیدگاه  و رسیدن به تفاهم و یا حداقل رسیدن به مشترکات ابتدایی نخواهد بود، بلکه برعکس فضای غیرمنطقی و هیجانی حاکم بر آن موجب می شود با گذشت زمان کوتاهی از آغاز تجمع شعارها رادیکال تر شود و نهایتاً به برخوردهای غیرقابل کنترل حتی برای لیدرهای دو گروه برسد. طبیعی است که در این شیوه ی بیان اعتراض تندروهای دو گروه رهبری و هدایت تجمع اعتراض آمیز را در دست می گیرند و افراد منطقی و معتدل جایگاهی در این رهبری نخواهند داشت.

شیوه ی دیگر طرح دیدگاه های اختلافی در دانشگاه ها برپایی مناظره ها  است. در این شیوه که به نسبت روش قبل فضای منطقی تری در آن حاکم است همچنان نقاط ضعفی دیده می شود. مناظره کننده ها ممکن است که از طرف تشکل های دانشجویی دعوت شده باشند و یا خود دانشجو باشند. تجربه نشان داده که در مناظره هایی که با دعوت از رجال سیاسی برگزار می شوند حساسیت ها بالاتر است. دانشجویان گاهی مانع از شروع برنامه می شوند و یا اینکه در میانه ی بحث فریاد اعتراض  بعضی موجب ایجاد اختلال در برنامه می شود که اغلب مجری و برپاکنندگان مناظره سعی در آرام کردن فضا دارند. مدعوین برنامه نیز به دلیل حساسیت بالای افراد و فضاهای متشنج ایجاد شده به سختی دعوت ها را می پذیرند. خاتمه ی مناظره ها در مواقعی با تقابل های شدید دانشجویان با یکدیگر است. در مجموع این شیوه مناظره با وجود اینکه ظرفیت های طرح منطقی دیدگاه ها و بیان اختلافات را دارد اما دستخوش آفت های زیادی است. شاهد مثال آنکه بسیار دیده شده در ساعاتی قبل از مناظره ناگهان تصمیم به لغو برنامه گرفته می شود و یا در مقاطع حساس سیاسی مجوز برگزاری مناظره داده نمی شود. این نحوه برخورد ناشی از  التهاب هایی است که مناظره برای دانشجویان و دانشگاه به همراه دارد.

تریبون آزاد نیز یکی از روش های طرح دیدگاه ها و بحث در مورد اختلاف نظرها است. این شیوه نیز با مخالفت هایی از سوی دانشجویان مواجه می شود بخصوص اگر برگزار کننده های آن افراد خارج از دانشگاه باشند. دغدغه ی دیگر دانشجویان در برگزاری تریبون آزاد بخصوص برای کسانی که دیدگاه های متفاوتی دارند عدم احساس امنیت در طرح دیدگاه های اعتقادی و سیاسی خود است و آزاداندیشی در این جایگاه تحقق واقعی پیدا نمی کند. شیوه ی خاص برگزاری برنامه و اجتماع  دانشجویان ناظر حول تریبون همانند مناظره به دلیل تجمیع دانشجویان و متمرکز بودن برنامه در محل تریبون ظرفیت و زمینه ی ایجاد التهاب و تندروی را دارد.

اما شیوه ی دیگری از بیان اختلاف دیدگاه ها و تبادل نظر وجود دارد که اغلب دانشجویان کم بیش آن را در فضای دانشگاه خود مشاهده کرده اند. در حاشیه ی تجمعات اعتراض آمیز، در پایان مناظره ها و در حاشیه ی برنامه های تریبون آزاد، دیده می شود که دانشجویان دو به دو با هم به بحث و گفتگو می پردازند و دانشجویان دیگر به دور آن ها حلقه زده و با دقت، منطق و استدلال های دو طرف مباحثه کننده را رصد می کنند. گاهی که یکی از شنوندگان، خللی  در بخشی از استدلال های یکی از طرفین احساس می کند وارد بحث می شود و به بیان دیدگاه خود می پردازد. گاه می شود که از همین بحث ها، مناظره ها و حلقه های جدیدی متولد می شوند و گاهی مشاهده می شود که شنوندگانی که دو مناظره کننده را حلقه زده اند به افرادی که در بحث وارد می شوند تذکر می دهند و از چند صدایی شدن بحث جلوگیری می کنند و خود مناظره را مدیریت می کنند. این شیوه از مناظره به صورت طبیعی در فضای دانشگاه شکل می گیرد و خصوصیت برجسته آن حاکمیت منطق و استدلال بر بحث است. مشخصه ای که شایسته ی دانشجو و دانشگاه است. مباحث به طور جدی و با احساس امنیت طرفین در ابراز دیدگاه ها و عقاید خود همراه است. فضای بحث در عین وجود اختلاف نظر آرام است و گاه دیده شده که طرفین برای ساعت های متوالی با یکدیگر به بحث می پردازند و حتی برای ادامه ی آن در زمان دیگری با یکدیگر توافق می کنند.

جای آن دارد که از خود سوال کنیم که این شیوه ی مباحثه چه خصوصیاتی دارد که آزاداندیشی به معنی واقعی کلمه به صورت بهتری در آن تحقق می یابد.

کافی است ویژگی های مثبت آن را بیابیم و با نظم دادن به شکل آن و اندکی سازماندهی این شیوه مناظره را به عنوان الگویی موفق برای ایجاد کرسی های آزاداندیشی به کار بگیریم. از ویژگی های مثبتی که این شیوه مباحثه دارد می توان به موارد زیر اشاره کرد.

۱.برخلاف دیگر روش ها تمرکز جمعیت در آن وجود ندارد و امکان ملتهب و احساسی شدن فضای بحث را کاهش می دهد.

۲.طرفین مناظره کننده در بیان دیدگاههای خود به دلیل آرامش و منطق نسبی حاکم بر جلسه احساس امنیت می کنند و طرح دیدگاهها عواقب بعدی برای افراد ندارد.

3.موضوع مورد بحث را خود افراد تعیین کرده اند و دغدغه ی مشترک دو طرف است، بنابراین انگیزه برای رسیدن به دیدگاه های مشترک و یا حداقل مفاهمه در مورد اختلاف دیدگاه ها قوی است.

۴.مناظره کننده ها، مجریان و برگزارکننده ها، ناظران و شنوندگان همگی دانشجو هستند و مدیریت جلسات با خود آن ها است. بنابراین تمامی افراد سعی می کنند که جریان مناظره با اصول مورد توافق همه پیش برود و توانایی برگزاری، ادامه و اتمام صحیح مناظره صرف نظر از اینکه کدام طرف مناظره توانسته موضع خود را اثبات کند  برای همه ی افراد برگزار کننده آن توفیق و پیروزی محسوب می گردد.

این شیوه از مناظره برای اولین بار در جلسات متعددی در دانشگاه به اجرا در آمده که با نام گفتگوهایآزاداندیشی برگزار می شود. هر فرد با ثبت نام خود برای صحبت می تواند به نوبت، در مدت زمان چند دقیقه به بیان دیدگاه های خود بپردازد و جلسه با صحبت افراد متعدد ادامه می یابد. در اینجا قصد بررسی جزئیات اجرایی الگوی مذکور را نداریم که آن خود مجال دیگری را می طلبد. با بررسی و آسیب شناسی محتوایی جلسات مختلف این تجربه،  می توان اشکالات و اصلاحات لازم در این الگو را واکاوی کنیم. با توجه به خواستگاه مشترک تمامی این آسیب ها یعنی عدم رعایت منطق در بحث، راهکار اصلاحی با توجه به همین خواستگاه مشترک قابل بررسی است. این آسیب ها به شرح زیر می باشند.

۱- عدم حفظ سیر منطقی بحث و پراکنده گویی های ناخواسته که ناشی از سیلان فکر در موضوعات مختلف است.

۲- ادعا و گزاره هایی که نیاز به بحث های فراوان دارد به صورت کوتاه و تیتروار بیان می شود. بحث در مورد چنین مواردی حتی ممکن است لازمه یبه نتیجه رسیدن گفتگوها و مناظره ها باشد اما سهواً از آن عبور می شود.

۳-با فرض گفتگوی منطقی توسط مناظره کنندگان، گاهی شنوندگان در بحث های مطرح شده متوجه سیر منطقی آن نمی شوند. این نارسایی به دلایلی نظیر عدم توجه مستمع به بخشی از سخنان گوینده، شیوه ی بیان نامناسب مطلب، مشکلات صوت و . . . است. این عدم فهم موجب خستگی شنونده می شود.

۴- روش مباحثه برخی به نحوی است که پراکنده گویی های عمدی و جهش به موضوع دیگر بعد از عدم توانایی در استدلال روی موضوع در حال بحث انجام می شود. بایستی مکانیزمی اتخاذ شود که چنین تغییر مسیر هایی کمتر قابل اجرا باشد.

۵- پیش بینی می شود برگزاری جلسات متعدد با موضوعات نزدیک به هم، منجر به تکرار بحث ها شود و هر جلسه از همان نقطه ای آغاز شود که جلسه قبل آغاز شده بود. مطالبی که با صرف وقت زیادی، بین دو مناظره کننده مورد توافق واقع شده بودند مجددا مطرح می شود. این تکرارها برای مناظره کنندگان و شنوندگان خستگی آور است.پس از اتمام مناظرات از افراد متعددی این جمله ها را می شنویم که "هر بار همون حرف ها ی قبلی رو میزنن - از قبل معلومه چی می خوان بگن " ، در حالی که باید پیگیری مسائل جلسات قبل خود انگیزه ای برای شرکت در جلسات آتی باشد. برای رفع چنین  مشکلی بایستی مباحث مطرح شده در هر جلسه قابل انتقال به جلسه دیگر باشد به گونه ای که در جلسات بعدی قابل استفاده بوده و در حین مباحثه نیز بتوان به مطالب پیشین رجوع کرد.

۶- به دلیل کمبود زمان جلسات و طرح مسائل متعدد، اکثر شبهات مطرح شده بی پاسخ می ماند. بنابراین بایستی مناظره ها با قدم های منطقی کوچک ادامه یابد. اگر در هر جلسه موضوعات کمتری بحث شود اما همان ها را کامل بررسی کنیم بهتر از پیمودن زنجیره ی طولانی از استدلال ها برای رسیدن به انتها و نتیجه گیری نهایی است.

برای رفع عیوب ذکر شده دو دیدگاه متصور است.

۱- وضع قانون و الزام به اجرای آن

در این روش قوانین مناظره  طوری وضع می شود که مناظره کنندگان و گفتگوکنندگان ملزم هستند شیوه ی صحیح استدلالی را در سخنهایشان رعایت کنند و از بحث منحرف نشوند. به طور کلی در این نوع نگرش، برای هر آسیبی قانونی وضع می شود تا از وقوع آن آسیب جلوگیری کند. وظیفه ی نظارت بر اجرای صحیح قوانین وضع شده نیز با برگزار کنندگان جلسه است و مجری با تذکرهای خود از خاطیان درخواست رعایت قوانین وضع شده را دارد. روشی که هم اکنون در جلسات استفاده می شود نیز به این شیوه است.

آسیب شناسی روش "وضع قانون و الزام به اجرای آن"

این شیوه بیشتر مجری محور است و تذکرهای او بخش اصلی ضمانت اجرای قانون است. مجری زمانی تذکر می دهد که انحراف از قوانین رخ داده باشد و او از ایجاد انحراف قانونی ابتدائاً جلوگیری نمی کند. روش های دستوری بر مبنای اصلاح پس از وقوع تخلف در واقع مانع از وقوع تخلف نمی شود بلکه مانع ادامه آن است. با وجود اینکه او تذکراتی در ابتدای جلسه به صورت کلی بیان می کند اما افراد اغلب رعایت نمی کنند. از طرفی در صورت تکرار تخلف برای مجریمناسب نیست که در میان صحبت ها به دفعات تذکر بدهد و فرد صحبت کننده احساس می کند مجری مانع و مزاحم صحبت اوست و او از مجری می خواهد که اجازه ی بیان دیدگاههایش را داشته باشد.

برخی آسیب ها نیز وجود دارند که با وضع قوانین قابل رفع نیستند. به عنوان نمونه درخواست برای شروع بحث با توجه به مباحث جلسات پیشین عملاً کار دشواری است. زیرا افراد تنها کلیت آن را به خاطر دارند. مورد دیگر نظم بخشی به برداشت های شنوندگان است که تنها در صورتی صحیح انجام می شود که سیر منطقی مباحث واضح و روشن باشد.

البته ذکر این نکته لازم است که وضع قوانین کاملا لازم است اما کافی نیستند.

۲-بسترسازی و قالب دهی به جلسه

اگر در جلسه های مناظره، فرایند بحث در ضمن قالب هایی برای مسیردهی به سیر محتوا تعریف شوند و افراد برای استدلال ها و نتیجه گیری های خود ملزم به طی کردن مراحل این قالب های از پیش تعیین شده باشند مناظره جهتمند خواهد شد. در واقع زمین بازی جلسات دارای مسیرهای از پیش تعیین شده ای است که هر فرد مجبور است برای رسیدن به نتیجه مورد نظر خود در چهارچوب قالب های تعریف شده حرکت کند. این قالب ها کاملا مشخص هستند و ابتدا و انتهای آنها بر حسب قوانین منطق از پیش برای شنوندگان و مناظره کنندگان مشخص شده اند. قالب دهی به مراحل و فرآیند استدلال ها معین می کند که هر بحث از کجا باید آغاز شود و در صورت توافق روی گزاره های اولیه ای مانند پیش فرضها، تعاریف، قضایای مورد توافق دو طرف، و . . . چگونه بایستی از این مواد به نتایج واسطه و سپس نتایج نهایی رسید. در واقع وظیفه ی هر مناظره کننده تکمیل بخش های مختلف این قالبها است. این قالب ها طوری تعریف می شوند که هر موضوعی بتواند در آن چهارچوب بیان، مرحله بندی و نتیجه گیری شود. بنابراین لازم است که کاملا کلی و جامع تعریف شده باشند. در واقع قوانین و قواعد منطق صوری پایه ریز و مولد این قالب ها هستند.

شیوه ی اجرایی این روش به دو صورت امکان پذیر است.

۱- فرم های متنی قالب

قالب به صورت یک فایل متنیword  با عناوین زیر است. البته این عناوین کلی هستند و با مطالعه قواعد منطق می توان با جزئیات بیشتر و دقیقتر مراحل را تقسیم بندی کرد که این کار نیاز به مطالعه یبیشتر دارد.

۱- عنوان قضیه

۲- تعریف مفاهیم قضیه و بیان صفات و خصوصیات معرف

۳-  بدیهیات، پیش فرض ها و قضایای پیشین مورد نیاز برای اثبات قضیه

۴- اثبات قضیه با استفاده از گزاره های دو بند قبل

برای هر قضیه منطقی نواحی مربوط به هر بخش به ترتیب مراحل تایپ و تکمیل می شود.فرم های استفاده شده تماما مشابه یکدیگرند. مناظره و گفتگوها به صورت مرحله به مرحله حول نحوه تکمیل محتوای هر بخش از فرم انجام می شود و هر شخص حول نحوه تکمیل محتوا وارد گفتگو و مباحثه با طرف دیگر می شود. در حین برگزاری مناظره  همواره دو فرم نمایش داده می شود که هر یک مربوط به یکی از مناظره کننده ها یا در صورت برگزاری جلسه گفتگو مربوط به یکی از دو دیدگاه حاکم بر بحث می باشد. دو طرف بایستی الزاما بر روی دو مورد اول فرم یعنی عنوان و تعاریف توافق کنند و نهایتا این دو قسمت را شبیه به یکدیگر تکمیل کنند. در تکمیل مرحله ی سوم لزومی به توافق نیست و در صورت اختلاف نظر روی یکی از پیشنیازهای قضیه با ایجاد فرم جدید و ذکر مرجع در فرم اولبه تکمیل فرم جدید می پردازند.فرمها در حین تکمیل برای  حضار نمایش داده می شود. تکمیل فرم ها می تواند به عهده ی نماینده هرگروه باشد و یا تنها توسط شخصی که توسط متولی جلسه تعیین می شود انجام بگیرد.

۲- برنامه کامپیوتری قالب

سازماندهی فرم هادشواری هایی دارد که با استفاده از نرم افزار به جای فرم های متنی از معایب آن کاسته می شود و امکانات جدیدی نیز فراهم می آید. در ادامه به مقایسه دو روش می پردازیم.

۱- برخی از مفاهیم و تعاریف بسیار پرکاربرد هستند و بهینه تر این است که در بانک اطلاعاتی مستقلی تعریف شوند و فرم ها ی گنجانده شده در نرم افزار تنها احضار کننده آنها باشند و نیازی به تکرار تعریف مفاهیم در هر فرم نباشد.

۲- ارتباط منطقی میان قضایا موجب ارتباط فرم ها به یکدیگر می شوند. نحوه ی کد گذاری این ارتباطات و همچنین یافتن فرم های مرتبط با یکدیگر با افزایش تعداد فرم ها پیچیده می شود و جستجوی فرم ها کار زمان بری خواهد بود. واگذاری فرایند جستجو، کدگذاری و احضار فرم ها به نرم افزار به طوری که این کار به صورت خودکار انجام بگیرد موجب تسریع دستیابی به ارتباطات میان آن ها خواهد شد. کاربر با کلیک روی لینک ها امکان احضار فرم های دلخواه را خواهد داشت.

۳- مشاهده سلسله ی شبکه ارتباطی بین فرم ها به صورت نمودارهای درختی توسط نرم افزار می تواند سلسله علل و عواملی که به قضیه منطقی بخصوصی منجر شده را نشان دهد و در ریشه یابی اختلاف دیدگاه های افراد در قضایای سطح پایین و دست چندم مفید واقع شود.

۴- امکان مقایسه مجموعه فرم های دو نفر یا دو دیدگاه (دو بانک اطلاعاتی متفاوت) و یافتن موارد اختلافی در حوزه ی تعاریف، پیش فرضها و فرایند اثبات و . . .  به صورت خودکار توسط نرم افزار می تواند باعث تسریع در رسیدن به گلوگاه های اصلی اختلافی شود و از بحث های انحرافی جلوگیری کند.

۵- در صورتی که فرایندهای جزئی تر استدلال و نکاتی که علم منطق در روند تعریف مفاهیم(تصورات) و اثبات قضایا (تصدیق ها) دارد به صورت ارتباط های مجاز بین مفاهیم موجود در بانک اطلاعاتی به نرم افزار داده شود، می توان واحدی برای پردازش صحت قضایا به نرم افزار افزود. در این صورت می توان بخشی را برای تولید خودکار قضایای ثانویه مبتنی بر قضایای اثبات شده ی پیشین برای تسریع در روند استدلال ها طراحی کرد. طراحی این قسمت کار پیچیده ای است و نیاز به تسلط کامل به علم منطق و برنامه نویسی دارد و بهتر است به عنوان یک نرم افزار جداگانه تلقی شود که قابلیت ارتباط با نرم افزار طراحی شده را دارد. پرداختن به این بخش در مرحله اول طراحی نرم افزار توصیه نمی شود.

۶- نرم افزار می تواند کاربرد شخصی نیز داشته باشد و پس از اینکه بانک اطلاعاتی آن به اندازه کافی غنی شد به طور انفرادی نیز مورد استفاده کاربران قرار گیرد. امکان جستجو در کل بانک اطلاعاتی بر حسب کلمات کلیدی ، مفاهیم و تعاریف برای رسیدن به  قضایای شامل کلمه مورد نظر نیز می تواند به آن افزوده شود.

۷- نحوه  ی ثبت و ذخیره مفاهیم و ارتباط بین آنها به صورت منظم در بانک های اطلاعاتی این امکان را فراهم می کند که با به اشتراک گذاشتن بانک های اطلاعاتی که هر یک از افراد در موضوعات مختلف به طور جداگانه تولید کرده اند، یک بانک اطلاعاتی جامع به همراه شبکه ی منطقی ارتباط دهنده آن تولید شود.

۸- ارائه نرم افزار شامل بانک  اطلاعاتی تجمیع شده به عنوان نرم افزار مرجع سریع پاسخ گویی به شبهات اعتقادی، سیاسی و . . . دانشجویان می تواند به عنوان ثمره نهایی برگزاری جلسات متعدد مناظره  تلقی شود.